بگو دیگرچه می خواهی...

 alijon.blogsky

 

مراازاین که میبینی پریشان تر چه می خواهی

ازاین آتش به جزیک مشت خاکستر چه می خواهی

من ازاوج نگاه توبه زیرپایت افتادم

بیااین اوج واین پروازواین باورچه می خواهی

مراازاین که میبینی پریشان ترچه می خواهی

مرابیخودبه باران می بری بامستی چشمت

بیا این چشمها این گونه های ترچه می خواهی

برای ادعای عشق اگراین سینه کافی نیست

بیااین تیغ واین شمشیرواین هم سرچه می خواهی

من آن فرهادمسکینم که کوه بهرتوکندم

بگوشیرین ترین رویابگودیگرچه می خواهی

تمام این غزل باخون رگهایم نثارت باد

بگودیگرعزیزمن بگودیگرچه می خواهی

نظرات 1 + ارسال نظر
اشکان جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 ب.ظ http://www.a5hkan.blogsky.com

سه-چهار دقیقه سکوت به احترام ورود اولین دلتنگی
می دانم سهمی ار روز آمدنت نخواهم داشت
دیشب جای آخرین نگاهت را ،
در انتهای چشمانم به خاک سپردم
که برای تقدیر اینچنین زخمی
یک علامت سوال ، جواب تمام بودن ها بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد