درخت کهن بسوخت...

 

alijon.blogsky

 

 

دیدم در آن کویر درختی غریب را

 

محروم از نوازش یک سنگ رهگذر

 

تنها نشسته....بی برگ و بار


 

زیر نفسهای آفتاب..در التهاب

 

در انتظار قطره ای باران

 

در آرزوی آب...

 

ابری رسید

 

چهره درخت از شعف شکفت

 

دلشاد گشت و گفت:

 

آی ابر

 

ای بشارت باران

 

آیا دل سیاه تو از آه من بسوخت؟؟

 

غرید تیر ابر

 

برقی جهید و چوب آن درخت کهن بسوخت...

 

چون آن درخت سوختم در کویر

 

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:24 ق.ظ http://nazaratemardomi.com

"جاء الحق و زهق الباطل"

سختی زمستان زندگی، بهار خود را در ÷یش دارد...

"قیام وحدت"

تحت راهبری یگانه نجات دهنده آدمیان "آقا پروفسور ابراهیم میرزایی"

هدف در این است که با دست آدم، باطل منهدم و "حق و عدالت" برقرار گردد.

"یدالله فوق ایدیهم"

وب سایت نظرات مردمی سازمان"علم حق و عدالت":
www.nazaratemardomi.com

سایتی برای گذر از فیلتر:

www.unblock-site.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد