دیوونگیه... چاپ
تاریخ : پنجشنبه 20 تیرماه سال 1387
کیه که آخر دیوونگیه واسه چشات
کیه که جز من که میمیره واسه لحن خنده هات
کی برات قصه میگه شبا که خوابت نمی بره
کی پا به پات میاد وقتی که بارون میگیره
کیه وقتی تشنته تو ابرا بلوا می کنه
اگه یه جرعه بخوای کویرو دریا می کنه
یه شب موی تو رو به صد تا مهتاب نمیده
خودش می سوزه ولی تن به سایه و آب نمیده
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم
هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره
هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره