گفتی که، می بوسم ترا
گفتم، تمنا میکنم
گفتی، اگر بیند کسی
گفتم،که حاشا می کنم
گفتی، ز بخت بد اگر
ناگه رقیب آید ز در
گفتم، که با افسون گری
او را زسر وا می کنم
گفتی، چه می بینی بگو
در چشم چون آیینه ام
گفتم، که من خود را در او
عریان تماشا می کنم
گفتی، اگر از کوی خود
روزی تو را گویم برو ؟
گفتم، که صد سال دگر
امروز و فردا می کنم
گفتی، اگر از پای خود
زنجیر عشقت وا کنم ؟
گفتم، ز تو دیوانه تر
دانی که پیدا می کنم !
سلام
معرکه بود ! دستتون درد نکنه . پیروز و پاینده
سر بزنید خوشحال مى شم
خدانگهدارتون