پنجره‌های دلم ...

alijon.blogsky

 

در تاریکی چشمانت را جستم


در تاریکی چشمهایت را یافتم


و شبم پر ستاره شد

تو را صدا کردم


در تاریکترین شب ها


دلم صدایت کرد


و تو با طنین صدایم به سوی من آمدی


با دست هایت برای دست هایم آواز خواندی


با تنت برای تنم لالا گفتی


چشم‌های تو با من بود


و من چشم‌هایم را بستم


چرا که دست‌های تو اطمینان بخش بود


صدایت می‌زنم گوش بده


قلبم صدایت می‌زند


شب، گرداگردم حصار کشیده است


و من به تو نگاه می‌کنم


از پنجره‌های دلم


به ستاره‌هایت نگاه می‌کنم


چرا که هر ستاره آفتابی است


من آفتاب را باور دارم


من دریا را باور دارم


و چشم‌های تو سرچشمه ‌دریاهاست


انسان سرچشمه دریاهاست

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد