یه قلمو یه کاغذو یه عاشق همیشگی
نمیشه با نوشته هااین همه احساسو بگی
حرفای پر شکایتی رو کاغذای خط خطی
ازعشق من مونده فقط قلب پر از حکایتی
یه بغض خام تو گلوم یه دنیا حرف نا تموم
آرزو هام پشت سرم نگاه من به روبروم
این کاغذای خط خطی نامه ی عاشقونمه
این جای پای اشک من از گریه های نم نمه
من از کجا شروع کنم که تو سر آغاز منی
تو اون نگاه اول و لحظه ی عاشق شدنی
تو بودی در دلم که شعر این همه زیبا شده بود
ترانه هام زمزمه ی تمام دنیا شده بود
اگر که شعر سروده ام چون عاشق تو بوده ام
این همه الهام قشنگ از عشق تو ربوده ام
تو بودی پیش چشم من که عاشقانه دیده ام
با توغزل شکفته ام با تو قصیده چیده ام
از تو گله نمی شه کرد اگه نمیری از دلم
اگه هنوز در حسرت یک آرزوی باطلم
از تو گله نمیشه کرد شکایت از دل منه
شکستنم نتیجه ی این همه دل سپردنه