حرفی از نام تو...

alijon.blogsky 

 

 

ناگهان دیدم سرم آتش گرفت 
 

سوختم ، خاکسترم آتش گرفت 
 

چشم واکردم ، سکوتم آب شد 
 

چشم بستم ، بسترم آتش گرفت 
 

در زدم ، کس این قفس را وا نکرد 
 

پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت 
 

از سرم خواب زمستانی پرید 
 

آب در چشم ترم آتش گرفت 
 

حرفی از نام تو آمد بر زبان
 

دستهایم ، دفترم آتش گرفت  

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد