شوق...

alijon.blogsky 

 

به سوی تو به شوق روی تو به طرف کوی تو

 

سپیده دم آید مگر تو را جوید بگو کجایی؟

 

نشان تو گه از زمین گاهی ز آسمان جوید

 

ببین چه بی پروا ره تو میپوید بگو کجایی؟

 

کی رود رخ ماهت از نظرم؟

 

به غیر نامت کی نام دگر ببرم؟

 

اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی؟

 

به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی؟

 

فتا ده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی؟

 

یک دم ازخیال من نمی روی ای غزال من

 

دگر چه پرسی زحال من...؟

 

تا هستم من اسیر کوی تو ام در آ رزوی توام

 

اگر تو را جویم حدیث دل گویم بگو کجایی؟

 

به دست تو دادم دل پریشانم دگر چه خواهی؟

 

فتا ده ام از پا بگو که از جانم دگر چه خواهی؟ 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد