درد دوری...

alijon.blogsky 

 

 

تو بهم یاد دادی که زندگی یعنی چی

یاد دادی دوست داشتن یعنی چی
 

یاد دادی چطور عا شق بشم

یاد دادی چطور شاد باشم چطور گریه کنم
وقتی با هم بودیم من و تو ما بو دیم
 

چه شبو رو زایی بود 

وقتی دستاتو تو دستام می فشر دی
انگا ری دنیا رو دادن واسه من

وقتی اشکاتو می ریختی وا سه من
 

انگاری مر گو آ وردن واسه من 
 

که بمیرم و نبینم اشکتو

آه آه چه رو زایی داشتیم منو تو
 

وقتی با هم بو دیم انگاری کوه بودیم

وقتی از هم دو ریم انگاری بی نو ریم
وقتی رفتی من برات خیلی گریستم 
 

چون تو خود یادم دادی گریه کردن یعنی چه
ولی ای کاش به من یاد می دادی که چگو نه تحمل بکنم 

درد دوری تو را

نظرات 2 + ارسال نظر
سامره دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ

سلام متنی که نوشتین خوب بود مخصوصا قسمت اخرش. ولی ای کاش از یه تصویر بهتر برای نشون دادن درد دوری استفاده میکردین.میخواستم یه تصویر براتون بزارم اما نمیدونستم چطوری؟

غریبه سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 ق.ظ http://gharibah.blogfa.com

سلاااااااااااااام زیباست موفق باشی به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد