با عشق بساز...

alijon.blogsky 

  

هر نفس می رسد از سینه ام این ناله به گوش
 

 که در این خانه دلی هست به هیچش مفروش !
 

چون به هیچش نفروشم ؟ که به هیچش نخرند
 

هرکه بار غم یاری نکشیده ست به دوش 
 

سنگدل ، گویدم از سیم تنان روی بتاب 
 

بی هنر ، گویدم از نوش لبان چشم بپوش 
 

برو ای دل به نهانخانه خود خیره بمیر
 

مخروش این همه ای طالب راحت ! مخروش
 

آتش عشق بهشت است ، میندیش و بیا
 

زهر غم راحت جان است ، مپرهیز و بنوش 
 

بخت بیدار اگر جویی با عشق بساز
 

غم جاوید اگر خواهی ، با شوق بجوش 
 

 پر و بالی بگشا ، خنده خورشید ببین 
 

پیش از آنی که شود شمع وجودت خاموش !


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد