واپسین لحظه باتو بودنو
نمی خوام با گریه آتیش بزنم
نمی خوام برای روز رفتنت
رخت دلتنگی بمونه به تنم
نمی خوام با غصه راهیت بکنم
آخه خاطرت عزیزه نازنین
خدا یاریت بکنه تو این سفر
دیگه چیزی نمی گم فقط همین
کاش می شد نری وتنهام نذاری
کاشکی ساعتم دوباره خواب می رفت
با خداحافظی آخرتو
دل من لرزیدوافتادوشکست
بعدرفتنت دیگه آسمونم
رنگ آبی رو به چشمش ندید
با وزیدن نسیم بی کسی
مرغ خوشبختی از آشیون پرید
اگه یادته نگاه آخرم
واسه دوری مون یه نامه بنویس
تا منم با قاصدک بهت بگم
جز جدایی مون ملالی نیست