رز قرمز...

 

اون که مونده نقش گرمش

روی دستام

اون که مونده عطر خوبش

تو نفس‌هام

اون که می خوند با نگاهاش

قصه های بی‌قراری

مونده عکس رُز تنهاش

روی قلبم یادگاری

وقتی دستام روی دستاش؛

شعرآ رو نشونی می کرد،

ریتم و آهنگ کلومش

منو آسمونی می کرد.

حیف از اون شبها که روزش

مث برق بی امونه!

آه از اون روزآ که دیگه

شبشون بی کهکشونه!

هنوز اینجاست، توی یادم

 

من براش قرار می زارم

تویِ باغچه ی خیالم

رزآیِ قرمز می کارم!