نامه ای به تو...
 
 
 تو ای نامه نویس غربت
 
به تواای نامه نگار غربت

نامه ای بنویسم

که پراز معنی رفتن باشد

وخودت (به من)میگفتی :

شعر گویای تورا پنجره ها میفهمند!

باد آمد زدو این پنجره ها بشکستند!

تو بگو بعد نگاه تو دگر کی فهمد؟!

دل پرخون مرا که به صد تیر بلا گشته شناور درخون

مینوسیم که جدا ازتو حراجم کردند

سربازار دورویی که "جهانش" نامند!

می نویسم که دگر نیست کسی منتظر آمدنم

می روم بلکه کسی از دگری علت آن را جوید!....