قفس داران سکوتم را شکستند
دل دائم صبورم را شکستند
به جرم پا به پای عشق رفتن
پر و بال عبورم را شکستند
مرا از خلوتم بیرون کشیدند
چه بی پروا حضورم را شکستند
تمنا در نگاهم موج می زد
ولی رویای دورم را شکستند
وباور کرده ام دنیا چنان هم با وفا نیست
و بودن یا نبودن آنقدر ارزش ندارد
وامروز است می دانم که باشم یا نباشم
برای هیچ کس دیگر مهم نیست!