مرا ببخش سوگند به بلورهای اشکی که از چشم عاشق چکید به ارزوهای برباد رفته اش
به رویاهای شیرینش که با تلخی همکام شد
وبه قلب کوچک ولطیفش که با سخن من شکست
پشیمانم
مرا ببخش
مرا ببخش نگاهم لبخند فریبم
وسکوتم سکوتم وسکوتم مرا ببخش
نگاهم نگاهت را در بی خبری زمان دزدید
ولبخندم لبانت را به فردایی امید داد مرا ببخش وسکوتی که ارامش قلبت را ربود
مرا ببخش نگاهت لرزید اشکت گریخت امید لبانت پرپر شد
وقلبت با پتک سنگی قلبم شکست
مرا ببخش مرا ببخش برای همیشه برای روزی که هیچوقت ذره ای در یادت نباشد
پشیمانم مرا ببخش |