حرف های ما هنوز نا تمامتا نگاه می کنیوقت رفتن است!باز هم همان حکایت همیشگی!پیش از آن که با خبر شویلحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شودآی ...ای دریغ و حسرت همیشگی!ناگهانچه قدر زوددیر می شود