شریک سقف من نیستی بذارهمسایه باشیم ویک دونه دیوار شریکم باش شریک عمر من نیستی بیا هم لحظه باشیم و همین یک لحظه دیدارو شریکم باش شریکم باش فقط در هفته یک لبخند لبت رو قسمت من کن اگه خورشید من نیستی بیا وشمع وروشن کن تمنای شرابم نیست یه جرعه اب شریکم باش شریک زندگیم نیستی شریک ارزویم باش اگه نیستی کنار من بیا وروبه رویم باش سلامی کن گه وگاهی به نام اشنا برمن همین اندازه هم بسه برای شور دل بستن غزل خونم نباش اما به حرفی ساده شادم کن اگه دیدی منو بشناس نمیگم که یادم کن یه عشق نا بسامان رو چه سامانی از این خوشتر شکایت نامه دل رو چه پایانی از این خوشتر |