تو نفهمیدی...

alijon.blogsky

من عاشق تو شدم و تو نفهمیدی......!

و باز هم عاشق تو شدم.......باز هم نفهمیدی.....!

دیوانه ات شدم........سر گشته ات شدم......ولی باز هم نفهمیدی.....!

برایت تب کردم.......بیمار شدم...... ولی باز هم نفهمیدی..........!

بی تو با تو بودم و با تو با هیچ کس....... ولی باز هم نفهمیدی....!

سرشکم را به پایت ریختم و از برایت گریستم..... ولی باز هم نفهمیدی....!

نگاهم را به تو دوختم .......به دو چشمت....!

و تو در چشمانم نگریستی...

ولی نخواستی......نفهمیدی......!

با چشمانم عاشقی را به التماس کشیدم....ولی باز هم

نخواستی......نفهمیدی.....!

صبر کردم........منتظر ماندم....... ولی باز هم نفهمیدی........!

شبهایم تنها تو را صدا کردم......فریاد زدم......ولی هیچ نشنیدی......!

گریستم و ماندم.......ماندم و نگریستم..........ولی نفهمیدی.........!

عشق را اسیر کردم.....برایت به صلیبش کشیدم.... باز هم نفهمیدی......!

ماندم.........!

ماندم و دیدم ........!

صبر کردم و پیر شدم..........!

و عاشقت ماندم............!

ولی باز هم نفهمیدی..........!

میرم ومیمیرم وباز هم نخواهی فهمید.......!

.......میرم تا بمیرم شاید باورم کنی.......