حیف...

alijon.blogsky 

 

 

حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم
 

حیف غصه ای که خوردم چون ازت خبر نداشتم
 

حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب
 

حیف وقتی که تلف شد واسه دیدن تو ، تو خواب
 

حیف باوفایی من ،حیف عشق و اعتمادم
 

حیف اون دسته گلی که ، توی پاییز به تو دادم
 

حیف اشکهایی که ریختم واسه تو دم سپیده
 

حیف احساس طلاییم ، حیف این عشق و عقیده
 

حیف جمعه های دلگیر ، حیف شنبه های رنگی
 

حیف اون روز که نوشتم ، چشای به این قشنگی
 

حیف اون کسی که دائم عاشقم بود توی رویا
 

حیف که تو از راه رسیدی اون و دادمش به دریا
 

حیف قلبم که یه روزی دادمش دستت امانت
 

حیف اعتماد اون روز ، حیف واژه خیانت
 

حیف چشمایی که گفتم به تو با لبای خندون
 

حیف آرزوی دیدار ، با تو بودن زیر بارون
 

حیف هر چی که سپردم،حیف هر چی که نبودی
 

حیف تکلیفم بیا و روشنش کن تو به زودی