آرزو کردم که روزی مثل مجنون من شوم عاشق کنم شیدایی و بر گیرم از دنیا ی خود تنها، یک دل دلی پر از صفا و عشق و بودن را دلی همچون دل لیلی دلی همچون دل شیدا ولی افسوس اکنون من شدم مجنون و بی تابم نمیدانم خطا این بود که دل دادم من و دشتی پر از افسوس من و چشمی پر از حسرت من ودلی پر از آه و پر از نفرت همین شد خون بهای عشق دیرینه ام همین شد آنچه از عاشقی دیدم گناهم این بود که دل بستم که دل دادم |