من تمام قصه هام قصه توست...

 alijon.blogsky 

 

با تو چه زندگی هایی که تو رویاهام نداشتم
 

تک و تنها بودم اما تورو تنها نمیذاشتم
 

چه سفرها با تو کردم چه سفرها تورو بردم
 

دم مرگ رسیدم اما به هوای تو نمردم

دارم از تو مینویسم که نگی دوستت ندارم
 

از تو که با یک نگاهت زیرو رو شد روزگارم
 

دارم از تو مینویسم ... دارم از تو مینویسم
 

موقع نوشتنو.... وقت اسم گذاشتنو
 

کسی رو جز تو نداشتم .... اسمی جز تو نمیذاشتم
 

من تموم قصه هام قصه توست
 

اگه غمگینه اون از غصه توست

با تو چه زندگی هایی که تو رویاهام نداشتم
 

حتی من به آرزوهات تورو آخر میرسوندم
 

میرسیدی تو من اما آرزو به دل میموندم
 

هی میخواستم که بگم که بدونی حالمو
 

اما ترس و دلهره خط میزد خیالمو
 

توی گفتن و نگفتن از چه روزهایی گذشتم
 

اینقده رفتم و رفتم که هنوزم برنگشتم
 

 من تموم قصه هام قصه توست
 

اگه غمگینه اون از غصه توست

هرچی شعرعاشقونس من برای تو نوشتم
 

تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم
 

اگه عاشقونه خوندم تو بدون چه کسی باعثه شه
 

اگه مردم تو بدون چه کسی باعثه شه

یکدفعه مثل یک آهو توی صحراها رمیدی
 

بس که چشم تو قشنگه گله گرگ رو ندیدی
 

دل نبود توی دلم ... تورو گرگها نبینن
 

اونا با دندون تیز به کمینت نشینن

الهی من فدای تو... چیکارکنم برای تو؟
 

اگه تو این بیابونا خاری بره به پای تو

یکدفعه مثل پرنده قفس عشقو شکستی
 

پر زدی تو آسمونها رفتی اون دورها نشستی
 

دل نبود توی دلم... گم نشی تو کوچه باغها
 

غروبها که تاریکه ... نریزن سرت کلاغها
 

نخوره سنگی به بالت ... پرت نشه فکرو خیالت

یکدفعه مثل یک گل... رفتی تو دست خزون
 

سیل بارون و تگرگ از آسمون
 

بردمت تو گلخونه... که نریزه روی سرت
 

که یکوقت خیس نشه ... یخ کنه بال و پرت
 

نشکنی زیر تگرگ ... نریزه از تو یه برگ

یکدفعه مثل یک شمع... داشتی خاموش میشدی
 

اگه پروانه نبود تو فراموش میشدی
 

اره پروانه شدم... تا پرام سوخته بشه
 

که آتیش دل تو... به دلم دوخته بشه
 

که بسوزه پروبالم ... که راحت بشه خیالم

دارم از تو مینویسم... تو که غم داره نگاهت
 

اگه دوست داشتی بگو...تا بازم بگم برات
 

اینقده میگم تا خسته شم
 

با عشق تو شکسته شم