تنهایی



 

کاش واقعا می دو نستی تو دلم چی میگذره. کاش میدونسستی چی میخوام

 یا حداقل فقط یکبار واقعا فقط یکبار ازم می پرسیدی به چی احتیاج دارم .

من از تو هیچی نخواستم هیچ وقت هم  هیچی نمیخوام ولی کاش حداقل ...

محبت کردنو بلد بودی یا بهتر بگم با من از ته دل حرف  میزدی از ته دل

 میخندیدی یا… دلم اونقدر گرفته و بغض اونقدر گلومو فشار میده که واقعا

از ته دلم دلم می خواد که بمیرم دورو برم همیشه شلوغه ولی تنهای تنهام

کاش یکم منو درک میکردی کاش از ته ته ته دلت منو دوست داشتی .کاش

میدونستی که همیشه تووتنهاییهام حتی اگه یک ثانیه باشه فقط دنبال یه جای

 خلوت و دنج میگردم که فقط گریه کنم تا شاید کمی اره فقط کمی دل مرده

خودمو ساکت کنم دلی که با نبود تو درسته که خیلی بدبخت بود ولی حداقل

خودم بودمو خودم و کسی باهام نبود که بهش فکر کنم دوستش داشته باشم .

ولی الان چی؟؟… واقعا تو زندگی که مثلا ساختم ومیخواستم بهترین باشه

 جز خودمو تنهایی جز خودمو درد جز خودمو بدبختی چی دارم.من با عشق

شروع کردمو فقط از اول تو دلم تنهای تنها تو بودی و بس همیشه فکرم جسمم

روحم همه وجودم فقطو فقط پیش تو بود ولی تو چی اصلا مطمئنی که منو......

 دوست داری ولی من از همون اول با همه بی توجهیها با همه دروغات فقط

چشممو بستم اگه میگم منت نیست تو اولش منو بدجوری شیفته خودت کردی

پس منت نذار که به من  گفتی برم ولی من خودم انتخاب کردم چون دیگه کار

 از کار گذشته بود و من واقعا نمیتونستم که از همه چیزبگذرم و اینو هم بدون

 که اگه از من میخواستی که برم به خاطر خودم نبود به خاطر خودت بود چون به

 اون نمیتونستی که بگی برو و این بر میگرده به همون احساسی که چند خط

بالاتر گفتم کاش حداقل خودت می دونستی چی میخوای کاش… فقط اینو بدون

که الان اینقدر گریه کردم که دیگه چشمام کیبورد و نمیبیینه من ادم حسودی

هستم بیشتر از اون چیزی که تو بتونی فکرشو بکنی من واقعا نمتونم حسادتمو

 کنار بذارم پس از تو عاجزانه خواهش میکنم که منو درک کن من حتی

 تو رو اینقدر دوست دارم که نمیخوام به جز من حتی با دوستانت هم صحبت

کنی چون احساس میکنم اون لحظه اونارو به من ترجیح میدی با من بساز

 حداقل برای یک مدت کوتاه شاید حسادت من یه جور حساسیت حساسیتی که

 تو از کم محلیهات توی من به وجود اوردی دوست دارم وقتی باهات حرف

 میزنم نگام کنی دوست دارم باهام حرف بزنی حتی چرتو پرت بگی مطمئن

 باش که من با تمام وجود گوش میدم من تو رو دوست دارم من زندگیمو هر

 چند که هیچ ندارم ولی دوست دارم پس خرابش نکن .

کاش ان روز که تقدیم تو شد هستی من می سپردم که مواظب باشی مبادا

 که ترک بردارد چینی نازک تنهایی مناما دیگه از ترک هم گذشته خرد شده و

 حتی از خرده هایش هم هیچ اثری نیست.کاش واقعا معنی تنهاییو بی مهری

رو میدونستی میدونم که الان با خودت میخندی میگی جوجه من از تو

 بیشتر معنی این لغاتو میفهمم چون با اون زندگی کردم ولی میتونم با جرات

 بگم که تو نه تنها معنی این لغاتو نمیدونی حتی قادر به شنیدن واقعی اون

هم نیستی چون از نظر تو هیچ چیز مهم نیست.

واقعا میدونی تنهایی یعنی چی اون هم تنهایی زجر اور اره یعنی پیش ده نفر

 باشی ولی باز بیکس یه گوشه بشینی در میون هزاران ادم باشی ولی از میان

 اون همه ادم کسی باهات حرف نزنه لبخندی رو لبت نشینه وغمی از سینت کم

نشه هیچ وقت ترحمو محبتو علاقه دروغی کسی رو نخواستم و هیچ وققت هم

 به دروغ برای کسی دل نسوزوندم و انتظار این اعمالو هم ندارم نمی دونی که

 چقدر سخته پیش کسی که دوستش داری بشینیو بعد ببینی که چقدر ازش دوری

وقتی با توام دوست دارم روبروت بشینمو اون قدر باهات حرف بزنم که خودم

 خسته بشم اون قدر بهت نگاه کنم که از خستگی خوابم بگیره ولی حیف حیف

 که تو پشت میز نشستن وحتی نگاه کردن به تلویزیون رو هم به من ترجیح

 میدی.من محبتو فقط تو اغوش هوس نمیخوام که چند لحظه ای بیشتر نیستو

خیلی زود از بین میره من محبتو با لحظه لحظه زندگیم میخوام و این حق

 منه همونطور که حقه تو هم هست.ولی واقعا هیچ چیزی تو زندگیم ندارم

که با اون سر شوق بیام ولی اینو بدون که خییلی دوستت دارم با تمام

وجودم و اینکه چقدر بهت احتیاج دارم بشتر از هر وقت دیگه ای و اینکه

 چقدر تنهام وچقدر دلم گرفته و ………………...............