من نوشتم از دنیا اون نوشته بی رحمه من نوشتم از قسمت اون نوشته سر گرمه من نوشتم از دردم از شبای بی خوابی اون نوشته از عشقو لحظه های بی تابی من نوشتم از تقدیر خیلی وقته مایوسم اون نوشته اشکاتو دونه دونه میبوسم من نوشتم از بازی از یه بازی ساده اون نوشته آروم باش حلقه هم فرستاده من نوشتم از عکساش تو یه آلبوم قرمز اون نوشته تنها تو جز تو با کسی هرگز من نوشتم از عشقت شهر قصه میسازم اون نوشته گرمم کن تو ، الهه نازم من نوشتم از عشقم که براش نهایت نیست اون نوشته که بشمار مختصرف فقط تا بیست من شمردمو اون داشت به لبام نیگا میکرد پشت پنجره آروم داش منو صدا میکرد گرد خستگی ها رو از رو گونه هاش چیدم گریه هامو بوسیدو گونه هاشو بوسیدم |