کسی بی خبر آمد...

 alijon.blogsky

 

 

کسی بی خبر آمد،مرا دست خودم داد

 

کسی مثل خودم غم ،کسی مثل خودم شاد

 

کسی مثل پرستو در اندیشه ی پرواز

 

کسی بسته و آزاد اسیر قفسی باز

 

 کسی خنده کسی غم کسی شادی و ماتم

 

کسی ساده کسی صاف کسی در هم و برهم

 

کسی پر ز ترانه کسی مثل خودم لال

 

کسی سرخ و رسیده کسی سبز و کسی کال

 

کسی مثل تو ای دوست! مرا یک شبه رویاند

 

کسی مرثیه آورد برای دل من خواند

 

من از خواب پریدم،شدم یک غزل زرد

 

و یک شاعر غمگین مرا زمزمه می کرد