من به احساس تو شک دارم ..خونمون مثل یه زندونه!من کنارت و یکی دیگه ؛بین دستایِ تو مهمونه!مثل مهره ای که میسوزهدیگه از چشم ِ تو افتادم!خسته م بیا تمومش کنواسه تصمیم ِ تو آمادم!آره میدونم تو حق داریساده احساسمو می بازمیا دمه همیشه میگفتی :من یه معشوقه ی پر نازم !بین ما فاصله افتادهبین دستای من و دستاتوقت دل کندن ِ موهامه،از نوازشهای انگشتات!من پشیمون ـ پشیمونم .. کاش به عشقت تن نمیدادمسخته دل کندن و تنهایی ،من به چشمای تو معتادم!لحظه هاتو به تو می بخشمباید این جاده رو برگردمهر کجا میری خدا حافظدیگه دنبالت نمی گردم...! |