مردها
مردها مثل « مخلوط کن » هستند
. در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد

: مردها مثل « آگهی بازرگانی » هستند
. حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد

: مردها مثل « کامپیوتر » هستند
. کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند

: مردها مثل « سیمان » هستند
. وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی

: مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند
. همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند

: مردها مثل « جای پارک » هستند
خوب هایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم

: مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند
. بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند

: مردها مثل « باران بهاری » هستند
. هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود

: مردها مثل « پیکان دست دوم » هستند
. ارزان هستند و غیر قابل اطمینان

: مردها مثل « موز » هستند
. هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند

: مردها مثل « نوزاد » هستند
در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید