|
![]() |
موج های پر خروش ساحل بی انتها نقش ماهی روی آب یک تبسم یک سوال ماسه های داغ داغ گردش این روزگار یا غروب ناب ناب قایق بی سوار بی قرار موج ها را می شکند در خیال روز های انتظار آخر عشق و قرار یاد نامه های مستعار اسم من بوده شقایق راز دار آخرش وعده ی ناب ترک ماه و ترک آب گردش این روزگار انتظار و انتظار
|
|
رنگ ها طبیعتند و من تو را دوست دارم چه گونه نقش بزنم طبیعتت را؟ من باران را دوست دارم چه گونه بر چینم یاس ها را؟ من باد را دوست دارم چه گونه عطرت را مست شوم؟ من آفتاب را دوست دارم چه گونه رویت را خیره بمانم؟ و من تو را دوست دارم چه گونه .....؟
|
![]() |
|
کدامین چشمه سمّی شد، که آب از آب میترسد
|
سلام .. ممنونم از اینکه بهم سر زدی . شما هم خیلی قشنگ می نویسی .. موفق باشی .. در پناه حضرت دوست