آرزو کردم که روزی مثل مجنون من شوم عاشق
کنم شیدایی و بر گیرم از دنیا ی خود تنها، یک دل
دلی پر از صفا و عشق و بودن را
دلی همچون دل لیلی
دلی همچون دل شیدا
ولی افسوس اکنون من شدم مجنون و بی تابم
نمیدانم خطا این بود که دل دادم
من و دشتی پر از افسوس
من و چشمی پر از حسرت
من ودلی پر از آه و پر از نفرت
همین شد خون بهای عشق دیرینه ام
همین شد آنچه از عاشقی دیدم
گناهم این بود که دل بستم
که دل دادم
سلام..خیلی جالب و پر معنی بود..همیشه موفق باشی...سری به ما هم بزن:)