-
خانه ی دوست کجاست...
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 00:07
خانه ی دوست کجاست؟!!! خانه ی دوست کجاست؟!!!در فلق بود که پرسید سوار آسمان مکثی کرد رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: "نرسیده به درخت کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر به در می...
-
خیلی دیوونم ...
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 00:02
من همون تنهاترینم که دلم رو به عشق تو سپردم تو همون امید بودنی که به امید تو هنوز نمردم من همون خیلی دیوونم که همیشه عاشقت میمونم تو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو میخونم من همون خسته ترینم که دیگه طاقت دوریتو ندارم تو همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم من همون دریای دردم که میخوام دورت بگردم تو همونی که اگه...
-
آهسته ...
سهشنبه 14 خردادماه سال 1387 23:55
به او بگویید دوستش دارم با صدای آهسته .. آهسته تر از صدای بال پروانه ها.... به او بگویید دوستش دارم باصدای بلند... بلند تر از صدای پرواز کبوتران عاشق..... به او بگویید دوستش دارم نیاز به صدای بلند یا آهسته نیست .... فریا د دوستت دارم را می توان با تپش یک قلب به تمام جهانیان رساند... پس بگذار بدون هیچ شرمی بگویم
-
ناز...
دوشنبه 13 خردادماه سال 1387 23:29
به عشوه ای و کرشمه شدم اسیر نگاهت شدم خراب زمانه همان که مانده به راهت غزال دشت وجودم چگونه از تو بگویم که ناز چشم و نگاهت در این زمانه نجویم تو نازنین و نگارم چگونه از تو بخوانم تو قبله گاه نمازم همیشه از تو بهارم منم اسیر کمندت به زلف تو دل مستم خیال خواب منی تو که تا ابد ز تو مستم به ناز تو که بنازد که من اسیر...
-
مثل رویا...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 23:46
مثل اون موج صبوری که وفاداره به دریا تو مهی مثل حقیقت مهربونی مثل رویا تو مثل چشمه آبی واسه تشنه تو بیابون مثل یه آشنا توغربت واسه یه عاشق مجنون تو مثل یه سرپناهی واسه عابر غریبه مثل چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه چشمه چشمای نازت مثل اشک من زلاله مثل زندگی رو ابرا بودنت با من محاله یه روز بیا تو خوابم بشو شکل یه ستاره...
-
بعد از تو...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 23:39
... و بعد از تو دلم غمگین و پرپر شد بدون تونگاه من پر از اندوه و ماتم شد ... و بعد از تو دوچشمم خیس و بارانیست دلم بی تو چه نالان و چه طوفانیست ... و بعد از تو نگاهم مات و گریان بود به عشق دیدنت قلبم چو باران بود
-
رفتی...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 23:33
ای که رفته با خود دلی شکسته بردی این چنین به طوفان تن مرا سپردی ای که مهر باطل زدی به دفتر من بعد تو نیامد چه ها که بر سر من بعد تو نیامد چه ها که بر سر من ای خدای عالم چگونه باورم بود انکه روزگاری پناه و یاورم بود سایه اش نماند همیشه بر سر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من رفتی و ندیدی که...
-
مال تو...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 23:30
خانه ام وقتی که می آیی تمامش مال تو هر چه دارم غیر تنهایـی تمامش مال تو صد دو بیتی ، صد غزل دارم و حتّی یک بغل شعرهای خوب نیمایی ، تمامش مال تو ضرب آهنگ غـزل هایم صدای پای توست این صدای پـای رؤیایـی تمامش مال تو عشق من ، عشق زمینی نیست باورکن عزیز عشقم این عشق اهورایی تمامش مال تو باز هم بیت بد پـایـان شعرم مـال مـن...
-
قصه ی عشق تو ...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 23:28
اسمتو وقتی نوشتم خونه ی ترانه لرزید گل زیر شاخه قایم شد از قشنگی تو ترسید گریه ی ستاره ها رو واسه خاطر تو دیدم قصه ی عشق تو از ماه تا سپیده دم شنیدم میشه تو چشم تو گمشد یه سفر تا آسمون رفت با نگاه پر نازت تافراسوی جنون رفت میشه تو هوای پاکت تا جنون نفس نفس کرد مثل اولین تولد میشه رویاتو هوس کرد کاشکی فانوس نگاهت نور...
-
تکیه به شانه ام...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 23:04
تکیه به شانه ام بده که مثل صخره محکم است به پای صحبتم بشین فقط ترانه گوش کن جام به جام من بزن جان مرا تو نوش کن تو را به شعرمیکشم چوواژه ٬ چو واژه پیش میروی من فرا نمیرسم٬ تو تازه خلق میشوی تو در شب تولدت به شعله فوت میکنی یه چشم من که میرسی فقط سکوت میکنی اگرکسی در دل توست٬ بگو..... به راحتی کنار میروم........
-
دل بریده...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 22:35
دل من یه قفله اما دست تو مثل کلیده می خوام از تو بنویسم کاغذام همش سفیده یه سوال عاشقونه بگه هر کسی می دونه اونکه دادم دل و دستش چرا دل به من نمی ده ؟ چه قدر دعا کنم من خدا رو صدا کنم من دست من به آسمونه نیمه شب دم سپیده گفتم از عشق تومی خوام سر بذارم به بیابون گفت تو عاقل تر از اینی این کارا از تو بعیده التماس کردم...
-
گریبان عدم ...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 01:48
و قتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابدچشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید من عاشق چشمت شدم....... نه عقل بود ونه دلی چیزی نمیدانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی...
-
بگذار زنگ ساعتت باشم ...
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 01:41
چیزی بگو بگذار تا همصحبت باشم لختی حریف لحظه های غربتت باشم ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم تاب آوری تا آسمان روی دوشت را من هم ستونی در کنار قامتت باشم از گوشه ای راهی نشان من بده ، بگذر تا رخنه ای در قلعه بند فترتت باشم سنگی شوم در برکه ی آرام اندوهت با شعله واری در خمود خلوتت باشم...
-
سحر...
شنبه 11 خردادماه سال 1387 23:43
شب سردی است و من افسرده... راه دوری است و پایی خسته تیرگی هست و چراغی مرده میکنم تنها از جاده عبور ... دور مانده اند ز من آدمها سایه ای از سر دیوار گذشت غمی افزود مرا بر غمها فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا با دل من غصه ها ساز کند پنهانی نیست رنگی که بگوید با من . . . اندکی صبر سحر نزدیک است هر دم این بانگ برآرم...
-
جز تکه ای از دلم...
شنبه 11 خردادماه سال 1387 23:38
دست هایم را گم کرده ام در دستان باران خورده ای که نگاهش را، در حوالی کویر چشمانم از یاد برده است... ومن چشمهایم را ٬ در جستجوی رد پای روشنی از او گم کرده ام... من خدای را ، در پشت شلوغی کوچه ها گم کرده ام. و از خدای گم شده ام، هیچ نخواهم ، جز تکه ای از دلم... که در پس قدم های تو گم کرده ام... حالا هی کتاب هایت را مرور...
-
تنهایم...
شنبه 11 خردادماه سال 1387 01:51
نهایی ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست گسترده تر از عالم تنهایی من ، عالمی نیست غم آنقدر دارم که می خواهم تمام فصلها را بر سفره رنگین خود بنشانمت ، بنشین غمی نیست حوای من ، بر من مگیر این خود ستایی را ، که بی شک تنها تر از من در زمین و آسمانت ، آدمی نیست آیینه ام را بر دهان تک تک یاران گرفتم تا روشنم شد در میان...
-
اشکهای بی صدا...
شنبه 11 خردادماه سال 1387 01:42
دیشب قبل از خواب افکار تو ذهنم را مشغول کرد چندین سال بود که اینگونه گریه نکرده بودم بر روی بالشم شش اشک بی صدا فرو ریختند اولین اشک به خاطر لبخندت بود که دلتنگش بودم و لبهای باریکت که ارزوی بوسیدنش را دارم دومین اشک برای صورت مهربانت و فکر اغوش پر مهرت بود سومین اشک هنگامیکه به چشمهای زیبایت فکر می کردم ناگهان پایین...
-
بگو دیگرچه می خواهی...
جمعه 10 خردادماه سال 1387 01:38
مراازاین که میبینی پریشان تر چه می خواهی ازاین آتش به جزیک مشت خاکستر چه می خواهی من ازاوج نگاه توبه زیرپایت افتادم بیااین اوج واین پروازواین باورچه می خواهی مراازاین که میبینی پریشان ترچه می خواهی مرابیخودبه باران می بری بامستی چشمت بیا این چشمها این گونه های ترچه می خواهی برای ادعای عشق اگراین سینه کافی نیست بیااین...
-
گلم خوبم...
جمعه 10 خردادماه سال 1387 01:04
گلم خوبم تمام هرچی دارم بذار سر روی شونه هات بذارم تمام خواسته ی من از تو اینه خودت میدونی خستم نا ندارم چشام لبریز بارون راه ابره ببین خونه بدونت عین قبره نمی دونم چه جور بگم می خوامت سکوتم نه شکایته نه صبره یه لحظه با تو ، به دنیا نمیدم با تو تا آخر رویا رسیدم همه دنیا پی خودم می گشتم خودی تر از تو عاشق تر ندیدم تو...
-
صبر می کنم...
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1387 21:46
آن قدر دلتنگ چشمانت هستم که نمی توانم در هیچ چشم دیگری نگا ه کنم آنقدر بیقرارم که هیچ اتفاقی دل غمگینم را شاد نمی کند برای گریستن شانه هایت را کم دارم شانه هایی که بارها و بارها در خواب و خیال تکیه گاه دل عاشقم بود صبر می کنم و عاشق میمانم که خوشبختی از آن عاشقان است
-
نبودن تو...
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1387 21:43
اسکله نازه چشات حریم امن قایقم تو ساعت یک ربع به عشق عقربه دقایقم گرمی دستای تورو به صد تا دنیا نمیدم هر وقت که یارم تو بودی بی کسی رو نفهمیدم تو بند دل سلول عشق حبس نگاتو میکشم ولی بازم رو میله هاش عکس چشاتو میکشم آی عقصه بی سرو ته شعره بدون قافیه برای مرگ این صدا نبودن تو کافیه
-
جوونی هام ...
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1387 03:11
رفیق من سنگ صبور غمهام به دیدنم بیا که خیلی تنهام هیچ کس نمیفهمه چه حالی دارم چه دنیای رو به زوالی دارم مجنونم و دل زده از لیلی ها خیلی دلم گرفته از خیلی ها نمونده از جوونی هام نشونی پیر شدم پیر تو ای جوونی
-
وداع...
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 22:08
می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه ی خویش به خدا می برم از شهر شما دل شوریده و دیوانه ی خویش می برم تا که در آن نقطه ی دور شست و شویش دهم از رنگ نگاه شست و شویش دهم از لکه ی عشق زین همه خواهش بیحا و تباه می برم تا ز تو دورش سازم ز تو ای خلوه ی امید حال می برم زنده به گورش سازم تا از این بس نکند یاد وصال ناله...
-
سایه های افسوس ...
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 22:01
حنجره ام آبستن است از نا گفته ها گویی شکسته نای من از بار این ناله ها سایه های افسوس چنگ می زند در بر دیوار سینه زنجره ی باورهای زخمی ام مویه می کشند دراین دل رمیده امشب نشسته ام در کنار سیاه مشق هایم از آن سپیده ی عرق کرده و لبخند مادر تا نخ نماهای سپید گیسوانم نگاه می کنم به غربت آئینه پخش می شوم دراندوه آئینه چه...
-
کاش...
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 12:56
کاش آسمان حرف کویر را می فهمید و اشک خود را نثار گونه های خشک کویر می کرد . کاش دلها آنقدر خالص بودند که دعاها قبل از پایین آمدن دستها مستجاب می شدند . کاش مهتاب با کوچه هاب تاریک شب آشناتر بود . کاش بهار آنقدر مهربان بود که باغ را به دست خزان نمی سپرد . کاش در قاموس غصه ها،شکوه لبخند در معنی داغ اشک گم نمی شد . کاش...
-
لالالالا لالا
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 02:01
لالالالا لالا گل پونه بیا که بدون تو دل خونه بیا که بدون تو تن خستم لبریز از حس جنونه لالالالا لالا گل لاله زندگی بی تو واسم محاله بیا از اون وقتی که رفتی این دل داره همش می ناله گریه شده کار من و غصه شده همدم من قطره ی اشک تو چشام شده شریک غم من خونه بدون تو شده مثل یه زندون سوت و کور من موندم و هق هق واسه خاطره های...
-
خلوتم را نشکن...
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 23:22
خلوتنم را نشکن شاید این خلوت من کوچ باشد به شب پروانه به صدای نفس شهنامه به طلوع اخرین افسانه وغروبی که در ان نقش دیوانگی یک عاشق بر سر دیواری بیدار شد خلوتم را نشکن خلوتم پس دور است زهوای دل معشوی سهند خلوتم راه درازی است میان من و تو خلوتم مروارید است به دست صیاد خلوتم تیرکمان است به دست ارتش خلوتم راه رسیدن عشقماست...
-
منتظرم بگردی...
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 23:19
یادمه اولین روز گونه هامو تر کردید وقتی دیدید دیونه م حرفامو باور کردید خیالتون راحت شد که بی شما میمیرم محبت و از اون وقت کمتر وکمتر کردید گفته بودید با منید حتی اگه نباشم کلاغ خبر می آورد شب رو با کی سر کردید شما دوستم نداشتید از چشماتون می بارید آره می بارید... از هر جا می گذشتید گل به پاتون می رختم شما بجاش و قلبم...
-
دربه در ...
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 22:45
به پـــــــای تو هــــــدر شـدم یه عمـــــــــــر دربه در شدم همیـــــشه در سفــــــــر شدم حالا میــــای میگی بــــــــرو؟ عمرمو سوختم وساختم برات آبـــرمو باخــــتم به پاهــــات شدم دلیــــــل خنـــــــده هات حالا میــــای میگی بــــــــرو؟ نــــازکتر از گــــــل نشنیدی به عشـــــق پاکـــــم خندیدی حرفامو کـــــاش...
-
عشقمو از چشام بخون...
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 22:40
وقتی می شی نیاز من اگه نباشی پیش من اشکای چشمهای منه که می ریزه به پای تو بازم که بی قرارمو دلواپس نگاه تو تمام هستی منی بمون همیشه پیش من اگر عاشق شدم تو نزار بی تاب بمونم لالایی شبهام تویی نزار که تنها بمونم دارم واست شعر می خونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز ازت می خوام همیشه عاشق بمونی دوستت دارم خیلی کمه ولی جز...