به چه قیمتی دلم رو به نگاه توسپردم
من چه ساده آرزومو گفتم اما نشنیدی
تو صداقت دلم رو یا نخواستی یا ندیدی
حیف از اولین ترانه این سکوت آخرینه
خواستن ونخواستنی نیست آخر قصه همینه
تلخه اما دل زخمی،مرحمِ بی کسی می خواد
سخته اعترافش امّا دلم از پا دیگه افتاد
بعد از این ترانه های عاشقانه هم فروشی
چند تا حرف و کمی حسرت،نه غمی،نه جنب وجوشی
چه فریب تازه ای از رسم کهنه تو خوردم
به چشم من نگاه نکن ، دوباره گریت می گیره
ساده بگم که عشق من ، باید تو قلبت بمیره
فاصله بین من و تو ، از اینجا تا آ سموناست
خیلی عزیزی واسه من ، ولی زمونه بی وفاست
قسم نخور که روزگار ، به کام ما دو تا نبود
به هر کی عاشقه بگو ، غم که یکی دو تا نبود
بگو تا وقتی زندهام ، نگاه تو سهم منه
هر جای دنیا که باشی ،دلم واست پر میزنه
برای این در به دری ، تو بهترین گواهمی
دروغ نگو ، که می دونم همیشه چشم به راهمی
عشق من ، منو صدا کن
منو از خودم رها کن
تو اجاق مرده ی دل
آتشی تازه به پا کن
تو منو از نو بنا کن
عشق من ، منو صدا کن
قصه مو بی انتها کن
روبروت آیینه بگذار
ابدیتی بنا کن
عشق من ، منو صدا کن
قصه ی نگفته ام من
تو بیا روایتم کن
عشق من ، مرمّتم کن
از عذابم راحتم کن
ای صدای تو نهایت
راهیه نهایتم کن
عشق من ، منو صدا کن
تو منو از نو بنا کن
رهسپاره قصه ها کن
تو به خاکستر نگاه کن
آتشی تازه به پا کن
ای بهارم ، انتظارم
من زمین بی بهارم
شوره زار انتظارم
شوره زارم ، انتظارم
چهره ی شکسته دارم
روح و جسم خسته دارم
به در ویرانه ی دل
بغض قفل بسته دارم
عشق من ، منو صدا کن
منو از خودم رها کن
توو اجاق مرده ی دل
آتشی تازه به پا کن
تو منو از نو بنا کن
عشق من ، منو صدا کن
قصه مو بی انتها کن
روبروت آیینه بگذار
ابدیتی بنا کن
عشق من ، منو صدا کن . . .
در عمق وجودم
من تمامی عشقم را با تو تقسیم می کنم
آه... من نمیدانم که چرا بدون تو نمی توانم زندگی کنم
من نمی توانم بدون تو زندگی کنم
مرا با خودت ببر و لحظاتی شیرین برایم بساز
من هر لحظه چهره ی تو را تجسم می کنم
آه... من نمیدانم که چرا نمی توانم بدون عشق تو زندگی کنم
نمی توانم بدون تو زندگی کنم
«تنها» یک جان برای زندگی کردن هست
و یک قلب برای اهدا کردن
من و تو در رویاها آزادیم
تنها یک مرد و یک زن.. عزیزم
من و تو - تو نمی توانی درک کنی؟
من کاری را می کنم که می توانم
عزیزم.. من و تو - از خود بیخود
من هرگز نمی خواهم تو را از دست بدهم
تا پایان دنیا.
آه... من در کنار تو خواهم ماند
من و تو .. آه.. من حس می کنم
مثل ماه هستم که برای تنها بودن ساخته شده بود
من و تو .. آه.. این عین واقعیت است
تو یگانه عشق من هستی
من و تو.. و تمام خاطرات
همه ی عشق این است که هرگز پایانی ندارد
تا پایان دنیا
آه من در کنار تو خواهم ماند
«آمدنت» خیلی دیر شده
و من می توانم منتظر بمانم
آه.. در قلبم.. اقیانوسی است متلاطم
آه من نمیدانم که چرا بدون تو نمی توانم زندگی کنم
من نمی توانم بدون تو زندگی کنم
من نامت را صدا می زنم
بارها و بارها
من روحم را و اختیارم را از دست داده ام
من نمیدانم که چرا نمی توانم بدون عشق تو زندگی کنم
نمی توانم بدون تو زندگی کنم
«تنها» یک جان برای زندگی کردن هست
و یک قلب برای اهدا کردن
عمرتان صد شب یلدا
دلتان قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتان همیشه با ما
دل خوش باشه نصیبت
غم بمونه واسه فردا