شوای اشک...

alijon.blogsky 

 

 

بیا امشب به من محرم شوای اشک
 

بیا امشب توهم باغم شوای اشک

بیا بنگر دلم تنها شده باز
 

بیا قلب مرا همدم شو ای اشک

من آن گلبوته خشک کویری
 

بیا برروی من شبنم شوای اشک

رهاکن میل ماندن در دو چشمم
 

توجاری بررخ زردم شوای اشک

بیا آرام من در بیقراری
 

تسلی بخش من هردم شوای اشک

بیا بغض سکوت سینه بشکن
 

به چشم خشک من شبنم شوای اشک

دلم مجروح درد غربت تو
 

به روی زخم دل مرهم شوای اشک

دلم ازدرد هجران نالد امشب
 

بیا درمان بر دردم شو ای اشک 

 

بغضی سنگین...

alijon.blogsky 

 

دلم هوای آغوشت را کرده است..آن هم از نوع شدید!!!

 

بغض کرده ام..بغضی سنگین..چرا نمی بارد آسمان این دل؟ 

 

 شانه ات را کم دارم......!

 

دلم برایت تنگ شده شدید!

 

آخر یکی نیست به تو یاد آوری کند

 

که

 

مرا چه به تحمل دوری تو؟

 

مرا چه به این همه تحمل فاصله؟

 

من اینجا بی تو می سوزم. می سازم. می نویسم. می بارم و تو..

 

تو بی خبرترینی از حالم....

 

چقدر دلم می خواهد بودی اینجا کنارم... 

 

سرم را روی شانه ات می گذاشتم و آنقدر می باریدم تا آرام شوم..آرام... 

 

دستانم سرگردان دستانت شده است....کجایی؟!!

 

تمامش کن..تمام کن این همه نبودن را..ندیدن را..نفهمیدن را..... 

 

تو میتوانی..باور کن!!!

 

راستی! خیلی وقت بود بهت نگفته بودم:

 

خنده هایت عالمی دارد...

 

همه حسادت میکنند به او که برایش مینویسم! 

 

 نمدانند تو بی خبرترینی از حالم....!!!

عبور باید کرد...

alijon.blogsky 

 

 

صدای باد می آیدعبور باید کرد 
 

 و من مسافرم ای بادهای همواره 
 

             مرابه وسعت تشکیل برگ ها ببرید             
 

 مرا به کودکی شور آب ها برسانید
 

و کفش های مرا تا تکامل تن انگور
 

 پر از تحرک زیبایی خضوع کنید 
  

دقیقه های مرا تا کبوتران مکرر 
 

در آسمان سپید غریزه اوج دهید 
 

و اتفاق وجود مرا کنار درخت
 

بدل کنید به یک ارتباط گمشده پاک 
 

 و در تنفس تنهایی
  

دریچه های شعور مرا به هم بزنید 
 

روان کنیدم دنبال بادبادک آن روز 
  

مرا به خلوت ابعاد زندگی ببرید
 

 حضور هیچ ملایم را 
 

به من نشان بدهید 

 

 

می آیی ز راه...

 

 alijon.blogsky

 

بازآهنگ فراسوکرده ام

 

بازبیعت باپرستوکرده ام

 

غربتم رامشکنید ای سایه ها

 

من به درد بی کسی خوکرده ام

 

دست نیرنگ و فریب عشق را

 

پیش چشمان همه رو کرده ام

 

با خیال این که می آیی ز راه

 

کلبه ام را آب و جارو کرده ام 

 

برای دیدن تو ثانیه هارومی شمرم 

 

گناهم چی بود ...

alijon.blogsky 

 

بازم دلم گرفته چند روزیه که رفتی

 

میگی به خاطر من از عشقمون گذشتی

 

بمون بذار از اسمت یه شعر نو بسازم

 

نذار به جرم دیروز امروزموببازم

 

دارم میمیرم برات نذار بیفتم به پات

 

مگه گناهم چی بود که سرد شده اون نگات

 

به من یه فرصت بده تا دستاتو بگیرم

 

یا این که مال من شی یا پای تو بمیرم 

 

عاشق همیشگی...

alijon.blogsky 

 

 

یه قلمو یه کاغذو یه عاشق همیشگی

 

نمیشه با نوشته هااین همه احساسو بگی

 

حرفای پر شکایتی رو کاغذای خط خطی

 

ازعشق من مونده فقط قلب پر از حکایتی

 

یه بغض خام تو گلوم یه دنیا حرف نا تموم

 

آرزو هام پشت سرم نگاه من به روبروم

 

 این کاغذای خط خطی نامه ی عاشقونمه

 

این جای پای اشک من از گریه های نم نمه

 

من از کجا شروع کنم که تو سر آغاز منی

 

تو اون نگاه اول و لحظه ی عاشق شدنی

 

تو بودی در دلم که شعر این همه زیبا شده بود

 

ترانه هام زمزمه ی تمام دنیا شده بود

 

اگر که شعر سروده ام چون عاشق تو بوده ام

 

این همه الهام قشنگ از عشق تو ربوده ام

 

تو بودی پیش چشم من که عاشقانه دیده ام

 

با توغزل شکفته ام با تو قصیده چیده ام

 

از تو گله نمی شه کرد اگه نمیری از دلم

 

اگه هنوز در حسرت یک آرزوی باطلم

 

از تو گله نمیشه کرد شکایت از دل منه

 

شکستنم نتیجه ی این همه دل سپردنه 

 

پرسه...

alijon.blogsky 

 

خیلی وقته اینجا پرسه میزنم

 

جای رد پاتو من نیستی و بوسه میزنم

 

اگه حتی تو جوابمو ندی من بازم با عکس تو حرف میزنم

 

تسلیت قلب صبورم دیگه اون دوست نداره

 

سهم اون یه عشق تازه سهم تو طناب داره

 

بسه اشکاتو نگه دار غم تو یکی دو تا نیست

 

پا نذار روی غرورت جای اون به زیر پا نیست 

 

ستاره ام...

alijon.blogsky 
 
 
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم
 
تا کجا بی خبر از حال تو باشم
 
مگه میشه از تو دل برید و دل کند
 
بگو می خوام تا ابد مال تو باشم
 
از کسی نیس که نشونی تو نگیرم
 
به تو روزی میرسم من که بمیرم
 
هنوزم جای دو دستات خالی مونده
 
تا قیامت توی دستای حقیرم
 
خاک هر جاده نشسته روی دوشم
 
کی میاد روزی که با تو روبرو شم
 
من که از اول قصه گفته بودم
 
غیر تو با سایه م نمی جوشم
  
 

چشم من...

 alijon.blogsky

 

 

چشم من بیا منو یاری بکن

 

گونه هام خشکیده شد کاری بکن

 

غیر گریه مگه کاری میشه کرد

 

کاری از ما نمی یاد زاری بکن

 

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمی یاد

 

تا قیامت دل من گریه می خواد

 

هرچی دریا رو زمین داره خدا

 

با تموم ابرای آسمونا

 

کاشکی می داد همه رو به چشم من

 

تا چشام به حال من گریه کنن

 

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

 

تا قیامت دل من گریه می خواد

 

قصه ی گذشته های خوب من

 

خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن

 

حالا باید سر رو زانوم بذارم

 

تا قیامت اشک حسرت ببارم

 

دل هیشکی مثل من غم نداره

 

مثل من غربت و ماتم نداره

 

حالا که گریه دوای دردمه

 

چرا چشمم اشکشو کم میاره

 

خورشید روشن ما رو دزدیدن

 

زیر اون ابرای سنگین کشیدن

 

همه جا رنگ سیاه ماتم

 

فرصت موندمون خیلی کم

 

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

 

تا قیامت دل من گریه می خواد

 

سرنوشت چشاش کوره نمی بینه

 

زخم خنجرش می مونه تو سینه

 

لب بسته سینه ی غرق به خون

 

قصه ی موندن آدم همینه

 

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

 

تا قیامت دل من گریه می خواد  

 

بگذار...

alijon.blogsky 

 

 

 

   بگذار با چشمان تو ببینم.........

             
    بگذار در نگاه تو ذوب شوم.............
 
بگذار در زیر باران شانه به شانه ات قدم زنم و تو برایم از آرزوهایت ترانه بسرائی.......
 
بگذار به قداست عشقمان کوچک شوم وقتی با تو به پرواز شاپرکهای کنار برکه میخندیم.......
 
بگدار شبها رو به ستاره ها خاطرات شیرینمان را شماره کنم......
 
بگذار همیشه در ذهنم مثل نگاه اول مهربان و پاک باشی.......
 
بگذار نگاه مان نه به هوس که به عشق .....آنهم عشقی آسمانی در هم گره بخورد......
 
       بگذار دلم برای تو باشد........
    
      بگذار دلت.......حالم را بپرسد.......
                 
     بگذار قلبم برای تو بتپد...........
 
بگذار آرزوهایم با تو باشد......برای تو......به خاطر تو...........
 
بگذار خیال کنم دوستم داری و از این خیال شبها با سپیدی روز با ستاره ها باشم........ 
 
 

دوس ندارم...

alijon.blogsky 

 

 

چی شده می نویسم آدما رو دوس ندارم

خودمو، اونا رو،حتی شما رو دوس ندارم

 

دیگه از دلم گذشته عاشق کسی بشم

اون دوست دارم های بی هوا رو دوس ندارم

 

یادته یه وقتا جونم سر عاشقی میرفت

دیگه حتی فکر اون لحظه ها رو دوس ندارم

 

سرنوشت و سفر و خیانت و پشیمونی

حق دارم بگم که هیچ کدوما رو دوس ندارم

 

نه غریبه لطفی کرد ،نه آشنا خیری رسوند

هیچکدوم ،غریبه و آشنا رو دوس ندارم

 

کفره اما می نویسم،دعا فایده ای نداشت

من دعا نمی کنم ، نه ، دعا رو دوس ندارم

 

بچه بودیم چی می شد بچه می موندیم همیشه

گرچه من خیلی بدم بچه ها رو دوس ندارم

 

یه زمونی یه صدا وجودمو تکون می داد

باورش سخته ولی اون صدا رو دوس ندارم

 

التماس سرخ سیبا دیگه معنی نداره

سیبا مال عاشقاس، من سیبا رو دوس ندارم

 

دیگه دستی نمی خوام که کنج دستام بشینه

همه چی سرده ، می لرزه ، گرما رو دوس ندارم

 

چرا من دلواپس شمعدونی باشم ، تو غروب؟

دیگه نه گلا رو ،نه گلدونا رو ، دوس ندارم

 

وفا حرفه ، مهربونی قحطیه، عشقم بلاس

دیگه بی وفام ، عجب نیس، وفا رو دوس ندارم

 

صحبت چشمای روشن یه عمری منو کشت

ولی نه هرگز دیگه اون چشا رو دوس ندارم

 

با خودم قرار گذاشتم سراغ دلم نرم

با دلت بری خطاست، من خطا رو دوس ندارم

 

وقتی که عاشق بودم ، بلا چه طعم خوشی داشت

حالا که رها شدم، پس بلا رو دوس ندارم

 

یعنی چی دوست دارم، بی تو می میرم،عزیزم

نمی دونم چرا این جمله ها رو دوس ندارم

 

باید آدم بشینه راس راسی زندگی کنه

آدمای عاشق و مبتلا رو دوس ندارم

 

خدا هرچی سر رام بود طعم خوشبختی نداشت

نمی شه آخه بگم خدا رو دوس ندارم

 

ولی بنده هات نساختن با دلم تک تکشون

اینکه جرمی نداره بنده ها رو دوس ندارم

 

خورشید و ستاره رو، مهتاب و آسمونا رو

ساحل و موج بلند دریا رو دوس ندارم

 

همه عمرم توی سوختن واسه پروانه گذشت

ولی بی رحمم و حتی شمعا رو دوس ندارم

 

می دوی، می شکننت، نمی خوانت،نمی رسی

من به کی بگم که این قانونا رو دوس ندارم

 

زندگی رو شونه هام سنگینی می کنه عجیب

پس گناه من چیه که دنیا رو دوس ندارم

 

دو سه سالی بو به عشق رویا هام زنده بودم

دیگه حتی رسیدن تو رو یا ها رو دوس ندارم

 

دلمو همه زدن یا بد میشن یا که بدن

خودمم بدم ولیکن بدا رو دوس ندارم

 

به جای این همه حرفا چونکه باور کنید

بذار بگم که دیگه، زیبا رو دوس ندارم 

 

حیف...

alijon.blogsky 

 

 

حیف لحظه های خوبی که برای تو گذاشتم
 

حیف غصه ای که خوردم چون ازت خبر نداشتم
 

حیف شبها که نشستم با خیالت زیر مهتاب
 

حیف وقتی که تلف شد واسه دیدن تو ، تو خواب
 

حیف باوفایی من ،حیف عشق و اعتمادم
 

حیف اون دسته گلی که ، توی پاییز به تو دادم
 

حیف اشکهایی که ریختم واسه تو دم سپیده
 

حیف احساس طلاییم ، حیف این عشق و عقیده
 

حیف جمعه های دلگیر ، حیف شنبه های رنگی
 

حیف اون روز که نوشتم ، چشای به این قشنگی
 

حیف اون کسی که دائم عاشقم بود توی رویا
 

حیف که تو از راه رسیدی اون و دادمش به دریا
 

حیف قلبم که یه روزی دادمش دستت امانت
 

حیف اعتماد اون روز ، حیف واژه خیانت
 

حیف چشمایی که گفتم به تو با لبای خندون
 

حیف آرزوی دیدار ، با تو بودن زیر بارون
 

حیف هر چی که سپردم،حیف هر چی که نبودی
 

حیف تکلیفم بیا و روشنش کن تو به زودی 

 

عشق و مستی...

alijon.com 

 

به مژگانت، به ابرویت ، به مویت

به رنگ سرخ لبهایت به رویت

به گردنبند الله  گلویت

بچشمانت که رنگ آب دریاست

به آن نازی که در چشم تو پیداست

به لبخندت که چون لبخند گلهاست

به رخسارت که چون مهتاب زیباست

به گلهای بهار عشق و مستی

به آن عهدی که بستی و گسستی

به جام جان من کان را شکفتی

به قرآنی که آنرا می پرستی

قسم ای نازنین تا زنده هستم

ترا من دوست دارم می پرستم

دوست دارم 

فریاد دل...

 alijon.blogsky

 

 

 

می نویسم از رقص دل،از لرزش چشم،از جادوی سیه چشمان روزگار،از نگاه

 

 های پر از محبت چشمان عاشق،از نوای امید بخش زندگی.آری!از تو

 

می نویسم ای گرانبها ترین گوهر زندگی ام،ای تک ستاره آسمان دلم،

 

از تو ای خوشبو ترین گل گلزار و جودم می نویسم تا بخوانی و بدانی

 

که ذره وجود من قلب شده و با هر تپش عاشقانه فریاد می زند:

 

دوستت دارم.

 

 قلب من، عشق من، هستی من، روح من، فدای صفای تو ...

 

تویی که با آمدنت کویر قلبم را سبز کردی.تو که شب تنهاییم را از روز روشن تر

 

کردی تو که غبار تردید را از لوح دلم پاک کردی.بله نازنین! این تو بودی که

 

عاشقم کردی .عزیزتر از جانم!کاخ وجودم زیر پای توست و ملکه قلبم در

 

اختیار تو ،تو پادشاه قلب منی و من بی بی عشق تو،نازنینم.من در

 

انتهایی ترین نقطه زمان در بن بست نا امیدی و در کوچه پس کوچه های

 

تنگ و تاریک تردید جا مانده بودم و ملتمسانه به ریسمان الهی چنگ می زدم

 

 در آخرین لحظه ها خدای عاشقان محراب را صدا زدم و از او یاری جستم

 

چشمان اشکبارم ملتمسانه در پی دست هایی می گشت تا با حرارت خود

 

سردی غم را از دستانم بزداید به دنبال نگاهی بود که او را با خود به عمق

 

 آرامش برد و به دنبال کاروان سالاری می گشت امین، تا بتواند به او اطمینان

 

کند و خود را از شهر ماتم زده هجران برهاند و در آن بهبوهه تلخ و کشنده

 

  و در آن تاریکی ژرف نور وجود تو نجات بخشم شد راه را برایم روشن

 

 کرد و غم های تلخ گذشته را با گرمی دستانت از وجودم بیرون برد

 

 و مرا به اوج رساند و من در دریای بیکران عشقت غرق شدم .

 

گوهر یکدانه دلم! به چشمانم بنگر تبدار و مضطرب است اما فریادی ژرف دارد:

 

   دوستت دارم 

 

 

سراپا...

             alijon.com

 

                                         سراپا اگر زرد و پژمرده ایم

 

                                        ولی دل به پائیز نسپرده ایم

 

                                          چو گلدان خالی لب پنجره

 

                                       پر از خاطرات ترک خورده ایم

 

                                         اگر داغ دل بود ما دیده ایم

 

                                      اگر خون دل بود ما خورده ایم

 

                                      اگر دل دلیل است آورده ایم

 

                                   اگر داغ شرط است ما برده ایم

 

                                     اگر دشنه دشمنان گردنیم

 

                                   اگر خنجر دوستان ،  گرده ایم

 

                                     گواهی بخواهید ، اینک گواه :

 

                                 همین زخمهایی که نشمرده ایم

 

                                  دلی سربلند و سری سر به زیر

 

                                ازاین دست عمری به سربرده ایم

 

 

رمضان...

فرارسیدن ماه میهمانی خدا ماه نزول قرآن ماه خوبی ها

         ماه عبادت ماه بندگی خدا ماه مبارک رمضان برعموم مسلمانان مبارک

 

 

    

 

 

ماه مبارک رمضان، بهترین ماه ها، ماه میهمانی خدا، ماه خوبی ها، 

 ماه شب های قدر، ماه دعا ونیایش ، 

 ماه رحمت و آمرزش و ماه خیر و برکت است. 

حلول ماه مبارک رمضان،  

به راستی که خبر از گشایش درهای بهشت به روی آدمیان دارد. 

 ماه تزکیه، ماه خودسازی، ماه از خویش تا خدا رفتن،  

ماه پرواز با دوبال قنوت از زمین تا ملکوت و شکوفایی  

غنچه های معنویت در سکوت سبز روزه داران 

 و در حیرت ارغوانی سالکان کوی دوست.

عزیز راه دورم ...

alijon.blogsky

 

عزیز راه دورم !

 

بی تو سکوت و کورم

 

بی تو به مفت می ارزم . یه دنیا زیر قرضم

 

قربونت برم الهی

 

شاه پرک سفیدم . روزنه ی امیدم!

 

حالا که حرف دل و راه دلهامون یکی شد

 

آسمون پر ستاره ی شبهامون یکی شد

 

                رچی که دارم مال تو                

 

باقی عمرم مال تو

 

شعرهای عاشقونم اگر نمردم مال تو 

 

مال و ملالی ندارم  !   

 

مال و ملالی ندارم   !    

 

اما ستاره هارو هر چی شمردم مال تو 

 

تو قمار زندگی هر چی که باختی مال من   

 

هر چی که بردم مال تو   

 

قربونت برم الهی...!   

 

حالا که روز و روزگارمون یکی شد

 

شبهای مهتابی و شبهای تارمون یکی شد

 

روزگارو شبهای تارش مال من

 

شبهای مهتابی و صبح سپیدش مال تو

 

عزیز راه دورم !

 

حالا که عطر نفسهات رو برام ارزونی کردی

 

با من نامهربون این همه مهربونی کردی

 

زندگی با صدای چلچله های سبزه زاراش مال تو

 

غرش و پنجه ی ببرای درنده ش مال من

 

زندگی .نم نم بارون و عطر شالیزاراش مال تو

 

آفتاب داغ کویر و تیغ برنده ش مال من

 

پر پرواز پرنده های عاشق مال تو

 

چشم جغد و زهر مارای کشنده ش مال من

 

عزیز راه دورم !

 

بی تو سکوت و کورم...!