-
عشق هدف حیات
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1385 00:27
" عشق هدف حیات و محرک زندگی من است. و زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام. عشق است که روح مرا به تموج وامیدارد٫ قلب مرا به جوش می آورد ٫ استعدادهای نهفته مرا ظاهر میکند٫ مرا از خودخواهی و خودبینی میراند. دنیای دیگری را حس میکنم.در عالم وجود محو میشوم. احساس لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین...
-
نیلوفر
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1385 00:25
امروز آمدی که مرا مست تر کنی تنگم به بر بگیر که دیوانهء توام لب بر لبم گذار و به چشمم نگاه کن من مست چشم های چو میخانهء توام امروز آمدی که مرا باشراب کام از سال پیش مست تر و گرمتر کنی امروز آمدی که در آغوش گرم خویش دلداده را ز رنج جهان بی خبر کنی با بوسه های خویش مرا مست مست کن ای عشق من که دلبر افسونگرمنی بر پیکرم...
-
چرا قلبمو شکستی ؟؟؟
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 21:51
عزیزم سلام یه چیزی ؛ چرا قلبمو شکستی ؟؟؟ منی که عشق تو بودم ؛ حالا عاشق کی هستی؟ نمی گم دلت گرفته ؛ می دونم که تنها نیستی همدمت بودم یه روزی ؛حالا با دیگری نشستی !! نکنه عاشقش نباشی ؛ اون که امروز تو باهاشی بگو که دلم باهاته ؛ هر جای دنیا که باشی تو که احساسی نداری ؛ میدونی دلم چه تنگه؟ کاش منم مثل تو بودم ؛ قلبی که...
-
شاخه
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 21:45
- گل زیباست - و بر شاخه زیباتر - ولی ... - تو زیباتر از گلی برشاخه هستی - آنقدر که در تو غرق می شوم - سکوت می کنم - تا تو را با وجودم حس کنم - و حالا ... - در زمان بوئیدن تو ای گل زیبای من - فاصله هایمان به اندازه یک نفس است ...
-
تویی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 22:49
-
کلمه
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 22:20
شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو. لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن. حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر. ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن. سالم ترین کلمه "سلامتی"است... به آن اهمیت بده. اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن. بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی" است... مراقب...
-
بوسه
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 21:44
بوسه یعنی وصل شیرین دولب. بوسه یعنی عشق در اعماق شب. بوسه یعنی مستی از مشروب عشق.بوسه یعتی آتش و گرمای تب. بوسه یعنی لذت از دلدادگی لذت از شب لذت از دیوانگی. بوسه یعنی حس خوبه طعم عشق طعمه شیرینی به رنگ سادگی . بوسه یعنی آغازی برای ما شدن.لحظه ای با دلبری تنها شدن. بوسه اتش میزند بر جسم و جان . بوسه بر میدارد این شرم...
-
الهی
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 21:26
الهی هر نفس را چون برارم به درگاهت هزارن شکر دارم زدودی زنگ غم ز ایینه دل رها کردی ز رنج بی شمارم به مقصودم رساندی از ره لطف به پایان امد ان شبهای تارم چو اگه بودی از حال پریشم که دیگر تاب مهجوری ندارم همان یاری که ما را در نظر بود کرم فرمودی و گردید یارم ز سالک گر بخواهد جان شیرین همان دم پیش پایش جان سپارم
-
رویایی
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1385 23:18
خانه ام وقتی که می آیی تمامش مال تو هرچه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو صد دوبیتی،صد غزل دارم و حتی یک بغل شعرهای خوب نیمایی تمامش ما تو ضرب آهنگ غزلهایم صدای پای توست این صدای پای رویایی تمامش مال تو بی کران سبز اقیانوس آرام تنم ای پری خوب دریایی تمامش مال تو عشق من عشق زمینی نیست،باور کن عزیز عشقم این عشق اهورایی...
-
دعا
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1385 23:17
از من بریده ای و صدایم نمی کنی چون درد در منی و رهایم نمی کنی گم گشته ام میان تماشای چشم تو از این جنون تلخ جدایم نمی کنی هر شب چو باد می وزم از داغ یاد تو آخر چرا ؟چه شد که دعایم نمی کنی من آخرین پرنده گم کرده لانه ام در آسمان خویش هوایم نمی کنی امشب میان کوچه تو را جار می زنم اما تو باز رو به صدایم نمی کنی
-
افسرده
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1385 23:15
از کنار من افسرده تنها تو مرو دیگران گر همه رفتند خدا را تو مرو اشک اگر می چکد از دیده تو در دیده بمان موج اگر می رود ای گوهر دریا تو مرو ای نسیم از بر این شمع مکش دامن ناز قصه ها مانده من سوخته را با تو مرو ای قرار دل طوفانی بی ساحل من بهر آرامش این خاطر شیدا تو مرو سایه بخت منی از سر من پای مکش به تو شاد است دل خسته...
-
صدا کن مرا
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1385 23:14
صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمی کرد و خاصیت عشق این است کسی نیست بیا زندگی را بدزدیم،آن وقت میان دو...
-
رسم عاشقی
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1385 22:12
دلم واسه لحن صدات تنگه ولی افسوس هر بارکه می خوام صداتو بشنوم لب از لب وا نمی کنی. دلم واسه نرمی نگاهت تنگه ولی چشمات دورتر از اونیه که چشمام بتونن نگاهتو با نازو غمزه اسیر کنن. دستام بی تاب گرمی دستات متاثراز سردی وجودم دارن می لرزن باور کن نمی تونن درک کنن که تو چقدر دوری. گفتم آروم می گیرن زمان لازمه که دیدم از دل...
-
چشام
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1385 22:05
دوباره شب شده و بازم چشام بارونیه ... از روزی که رفتی توی دل همش مهمونیه ! غم میاد ... غصه میاد ... بغض میاد ... گریه میاد هیچ کدوم دست خودم نیست ... گریه هام پنهونیه تو گرونی ... کاش میشد خریدنی بود عاشقی ... توی دل تا تو بخوای غصه و غم ارزونیه !!! کاش میشد از دل من بشی فراموش ... ولی نه ... دو تا چشم توی قفس به...
-
نمک گیرمان نکن
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1385 21:49
با یک سخن عزیز !نمک گیرمان نکن از چشمهای خویش سرازیرمان نکن ما ساده تر از اینهمه حرفیم ,نازنین با این غزل چو ایینه تفسیرمان نکن بعد دو سال یاد غزل کرده ایم باز در انتخاب قافیه درگیرمان نکن بگذار نگاه بماند به یادگار اری دچار خرقه وتزویرمان نکن یک عمرماه یخ زده در حصار شیشه این گونه سعی به تقصیرمان نکن این حرفها همه نم...
-
می نویسم
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1385 22:36
می نویسم آری من می نویسم از عشق برایت حرف می زنم تا تو باور کنی چقدر دوستت دارم عشق را معنا می کنم تا تو بفهمی معنای عشق من تویی من زندگی میکنم تا تو بدانی برای تو زنده ام ای تمام زندگیم دوستت دارم
-
بغض
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 23:53
بغض دیگر باگلوی من چه عادت کرده است بسکه از تقدیر ناچاری حکایت کرده است من که عاشق نیستم حتما ًکسی این درد را بیت بیت از چشم خود تامن هدایت کرده است کاش دستم رابگیرد مثل روز هرگزی که تمام شعر هایم راروایت کرده است دستها اما عجب مرموزموجوداتی اند از کسی صدها مرض درمن سرایت کرده است سر به زیری مُرد . لب وامی کنم زُل می...
-
حصار
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 23:52
سکوت تمام حرف هایم نیست تنها سپری که من را در خود حصارکرده زبانم یارای تعریف تو را ندارد نمی دانم ورق بزنم کلماتم را ؟ سرمای دستانم مجال لمس تو را ندارد مرا در آغوش بگیر با من از من سخن بگوی زبانم را بگشا و لبانم را از عشق بفشار تا تعریف کنم نگاه معصومانه ی مرغ عشق را در قفس
-
سجده
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 23:40
خانه خراب تو شدم به سوی من روانه شو سجده به عشقت میزنم منجی جاودانه شو ای کوه پر غرور من سنگ صبور تو منم ای لحظه ساز عاشقی عاشق با تو بودنم روشنترین ستاره ام می خواهمت می خواهمت تو ماندگاری در دلم میدانمت میدانمت ای همه وجودم نبود تو نبود من
-
عشق اولم عشق آخرم
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 23:35
عشق اولم عشق آخرم با تو زندگی شده باورم چه شکسته ام بی تو خسته ام دل پر امید به تو بسته ام کوه نور من همه شور من ای ستاره پر فروغ من ای پناه من تکیه گاه من دل شکسته بی گناه من... میکشم اونی که دلت و شکست...ولی نمیشه کشتش... باید بمونه و تاوانش و بده...مرگ خیلی راحته... اون و ببخش...
-
اخر عشق
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1385 20:57
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم . آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی . آموخته ام ... که...
-
درباره عشق
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 22:43
درباره عشق 1. عشق همان زندیگست بدون عشق زندگی نیست. 2. ما با عشق شقایق زنده ایم. 3. عشق نعمتی است از خدا. 4. عشق : استخفرالله. 5. عشق یعنی یک کاسه گیلاس. 6. عشق یعنی تولد دوباره. 7. اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان عاشق شده کمی گریه کرده. 8. عشق بی معناست. 9. عشق به دعوت کسی نمی آید و به دستور کسی نمی رود. 10....
-
کوچه
پنجشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1385 21:28
بی تومهتاب شبی باز ازآن کوجه گذشتم همه تن چشم شدم خیره بدنبال توگشتم شوق دیدارتو لبریز شد ازجام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صدخاطره پیچید یادم آمد که شبی باهم ازآنکوچه گذشتیم پرگوشودیم ودرآن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو همه راز جهان...
-
انتظار
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1385 21:49
موج های پر خروش ساحل بی انتها نقش ماهی روی آب یک تبسم یک سوال ماسه های داغ داغ گردش این روزگار یا غروب ناب ناب قایق بی سوار بی قرار موج ها را می شکند در خیال روز های انتظار آخر عشق و قرار یاد نامه های مستعار اسم من بوده شقایق راز دار آخرش وعده ی ناب ترک ماه و ترک آب گردش این روزگار انتظار و انتظار رنگ ها طبیعتند و من...
-
چرا
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1385 22:42
می دونی چرا ؟؟؟ وقتی می خوای یکیو ببوسی چشماتو می بندی ؟ می دونی چرا وقتی که گریه می کنی، یا وقتی می خوای بخندی ، یا وقتی می خوای بری تو رویا چشماتو می بندی ؟ چون قشنگترین چیزای دنیا دیدنی نیستند!!!!!!! اینومیدونستی؟؟؟
-
انواع عشق
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1385 21:49
عشق یعنی دل را به دست تو سپردن عشق یعنی غصه دنیا رو نخوردن عشق یعنی تو باغ اون چشمهای سبزت دل رو تا چشمه سار مهربونی بردن قاصدک ارزوهای من تویی تو عشق پر از مهر و وفای من تویی تو قاصدک ارزوهای من تویی تو عشق پر از مهر و وفای من تویی تو بیا تا با هم دیگه زندگی رو اغاز کنیم دو تا کبوتر بشیم و رو ابرها پرواز کنیم بیا تا...
-
زیباترین حرف دنیا
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 23:56
زیباترین حرف دنیا گاهی که دلم به اندازهء تمام غروبها می گیرد چشمهایم را فراموش می کنم اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند با این همه ،...
-
فرزند
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1385 21:12
Le cadeau parfait ! J'ai parcouru plusieurs kilomètres pour trouver le cadeau parfait pour mon enfant. Après deux longues soirées, fatigué, j'ai pensé lui demander ce qu'elle voulait. Voici la liste de cadeaux qu'elle m'a suggérée : کیلومترها برای پیدا کردن هدیه مناسب برای فرزندم راه رفتم.بعد از دو شب تلاش طولانی...
-
اندوه
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1385 23:42
-
مردها
یکشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1385 20:34
مردها مثل « مخلوط کن » هستند . در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد : مردها مثل « آگهی بازرگانی » هستند . حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد : مردها مثل « کامپیوتر » هستند . کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند : مردها مثل « سیمان » هستند . وقتی جائی پهنشان میکنی باید با...