-
امشب...
جمعه 11 بهمنماه سال 1387 19:19
قرار است امشب دو ماهی بمیرند که دیگر سراغی ز دریا نگیرند قرار است چشمان ما بسته گردند اگر چه پر از آرزوهای پیرند و بوی جهنم که آید از این شهر و مردان اینجا چه نا سر به زیرند تمام فصولی که میآید امسال بدون شک از ابتدا سردسیرند بعید است امسال دستان سردم بدون بهار شما جان بگیرند و یک سال دیگر گذشت و نفسهام از این لحظه...
-
با عشق بساز...
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1387 12:27
هر نفس می رسد از سینه ام این ناله به گوش که در این خانه دلی هست به هیچش مفروش ! چون به هیچش نفروشم ؟ که به هیچش نخرند هرکه بار غم یاری نکشیده ست به دوش سنگدل ، گویدم از سیم تنان روی بتاب بی هنر ، گویدم از نوش لبان چشم بپوش برو ای دل به نهانخانه خود خیره بمیر مخروش این همه ای طالب راحت ! مخروش آتش عشق بهشت است ، میندیش...
-
نامه...
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1387 23:46
به تو از تو می نویسم به تو ای همیشه در یاد ای همیشه از تو زنده لحظه های رفته بر باد وقتی که بن بست غربت سایه سار قفسم بود زیر رگبار مصیبت بی کسی تنها کسم بود وقتی از آزار پاییز برگ و باغم گریه می کرد قاصد چشم تو آمد مژده ی روییدن آورد به تو نامه می نویسم ای عزیز رفته از دست ای که خوشبختی پس از تو گم شد و به قصه پیوست...
-
خاک راه ...
سهشنبه 8 بهمنماه سال 1387 00:11
دوست دارم یه روز تو هم اسم منو صدا کنی زخمی که به دل زدی به مرهمی دوا کنی حالاکه برای تو با خاک راه برابرم چی می شه گاهی اگه به زیر پا نگاه کنی تو دل و جون منی بخت گریزون منی می شه گاهی گذری بر من بی نوا کنی من و این طا قت کم عشق تو با این همه غم به خدا کوه غمو مشکله جا به جا کنی کفتر بام توام ، رام توام، راضی نباش که...
-
تشنه لب...
دوشنبه 9 دیماه سال 1387 11:08
فرا رسیدن ایام عزادرای سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین تسلیت باد
-
دلم را به نگاه تو سپردم...
جمعه 6 دیماه سال 1387 00:52
به چه قیمتی دلم رو به نگاه توسپردم من چه ساده آرزومو گفتم اما نشنیدی تو صداقت دلم رو یا نخواستی یا ندیدی حیف از اولین ترانه این سکوت آخرینه خواستن ونخواستنی نیست آخر قصه همینه تلخه اما دل زخمی،مرحمِ بی کسی می خواد سخته اعترافش امّا دلم از پا دیگه افتاد بعد از این ترانه های عاشقانه هم فروشی چند تا حرف و کمی حسرت،نه...
-
نگاه...
جمعه 6 دیماه سال 1387 00:25
به چشم من نگاه نکن ، دوباره گریت می گیره ساده بگم که عشق من ، باید تو قلبت بمیره فاصله بین من و تو ، از اینجا تا آ سموناست خیلی عزیزی واسه من ، ولی زمونه بی وفاست قسم نخور که روزگار ، به کام ما دو تا نبود به هر کی عاشقه بگو ، غم که یکی دو تا نبود بگو تا وقتی زندهام ، نگاه تو سهم منه هر جای دنیا که باشی ،دلم واست پر...
-
منو صدا کن...
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387 01:19
عشق من ، منو صدا کن منو از خودم رها کن تو اجاق مرده ی دل آتشی تازه به پا کن تو منو از نو بنا کن عشق من ، منو صدا کن قصه مو بی انتها کن روبروت آیینه بگذار ابدیتی بنا کن عشق من ، منو صدا کن قصه ی نگفته ام من تو بیا روایتم کن عشق من ، مرمّتم کن از عذابم راحتم کن ای صدای تو نهایت راهیه نهایتم کن عشق من ، منو صدا کن تو منو...
-
لذت عشق...
یکشنبه 1 دیماه سال 1387 23:42
در عمق وجودم من تمامی عشقم را با تو تقسیم می کنم آه... من نمیدانم که چرا بدون تو نمی توانم زندگی کنم من نمی توانم بدون تو زندگی کنم مرا با خودت ببر و لحظاتی شیرین برایم بساز من هر لحظه چهره ی تو را تجسم می کنم آه... من نمیدانم که چرا نمی توانم بدون عشق تو زندگی کنم نمی توانم بدون تو زندگی کنم «تنها» یک جان برای زندگی...
-
شب یلدا مبارک...
یکشنبه 1 دیماه سال 1387 00:02
عمرتان صد شب یلدا دلتان قدر یه دنیا توی این شبهای سرما یادتان همیشه با ما دل خوش باشه نصیبت غم بمونه واسه فردا
-
از تنهای مینویسم ...
جمعه 29 آذرماه سال 1387 20:12
بازقلم در دست از تنهای مینویسم ازدل تنگ واز جدایی مینویسم ای آنکه جام دلم از عشق تو لبریز فصل فصل وجودم از دست تو پاییز زیر آوار غمت دل من آواز دارد به سوی قبله خود راز و نیاز دارد صدای دلنشینت دلتنگ ترم میکند یاد خاطره هایت عاشقترم میکند تصویر قشنگ تو روی سینه تنگ اما طرح دل تو طرحی از دل سنگ کانون قلب من با غوغا می...
-
چه شود...
سهشنبه 26 آذرماه سال 1387 00:26
چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی که اگر کنی غم و درد من به همان نظاره دوا کنی تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
-
نباشی میمیرم...
شنبه 23 آذرماه سال 1387 01:06
قسمت نشد ببینمت خدانگهداری کنم فرصت نشد بمونم و از تو نگهداری کنم گفتم اگه ببینمت دل کندنم سخته برات اگه یه وقت بگی نرو رفتن پر از درد برام گفتم صداتو نشنوم ندیده از پیشت برم پشت سرم زاری نکن چی کار کنم مسافرم من میرم ولی باز تو بدون همیشه یاد تو از خاطر من فراموش نمیشه گل من خوب میدونی بی تو تک و تنهام عزیزم اگه تو...
-
دلم تنگست...
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1387 18:44
در این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوش است به جز انـدوه و تنـــهایی کـــسی با من نمی جوشد کـسی حالـــــــم نمی پرسد کـسی دردم نمی داند نه هم درد و هم آوایــی با من یــک دل نمی خواند از این ســـــرگشـــــتگی بیــــزارم و بیــــــزار ولــــی راه فــــراری نیست از این دیـــــــــوار برای این لب تشنه دریغـــــــا قطره...
-
می روم...
سهشنبه 21 آبانماه سال 1387 16:59
می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش به خدا می برم از شهر ش ما دل شوریده و دیوانه خویش می برم تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ نگاه شستشویش دهم از لکه عشق زین همه خواهش بیجا و تباه می برم تا ز تو دورش سازم ز تو ای جلوه امید حال می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند باد وصال ناله می لرزد می رقصد...
-
من بی تو چها کردم...
یکشنبه 19 آبانماه سال 1387 01:37
شعر من حرف دل است و دل من با دل توست دل کنیدش سرو پا گوش که حرفم غم توست چه شبها تا سحر نام تو را از دل صدا کردم دلم را با جنون بی کسی ها آشنا کردم نفهمیدم چه رنگی دارد این شبهای شیدایی که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم چه حسی بود در قلبم شبیه کوجه برفی به راه کوچه برفی تو را از خود جدا کردم نفهمیدم که می میرم...
-
روزای روشن...
یکشنبه 12 آبانماه سال 1387 20:19
بـــی تو این روزای روشن، واسه من تاریک و تــاره وقتی بـــی تــــو تک و تنهام، زندگیـــم معنا نداره از همون روزی که رفتـــی دل به هیچ کســـی ندادم فکر می کردم می رســـی یه روز تو بـــی کسیم به دادم گفتـــن لحظـــه ی آخر واسه من هنوز ســــؤاله دیدن دوباره ی تـــو فقط تو خواب و خیـــاله لحظـــه های آخر تو، تـــوی قلب من...
-
پرم از بغض...
یکشنبه 12 آبانماه سال 1387 19:11
پرم از بغض پرم از اشک پرم از حرف نگفته پرم از گریه و خنده پرم از حسرت یک عشق پرم از عشقه نهفته پرم از غروب دلگیر پرم از پائیز برگ ریز مثل یک ابر پرم از اشک پرم از غصه ماتم پرم از تنهایی در میان خبث و زشتی مثل یک زیبائی من دلم می خواهد که بگویم حرفی که بگویم شعری که بخوانم یک آوازی من دلم می خواهد که بگویم هستم که...
-
روی تقویم دلم...
شنبه 11 آبانماه سال 1387 21:54
آه من ایستاده ام روی تقویم دلم و پرم از انتظار باز بیچاره دلم شنبه ها یکشنبه ها سوختند در انزوا نیز روز های دگر رفته اند تا نا کجا می دوم تا دم گل میزنم من فریاد فصل پرپر شدن است کوچه یاس کجاست؟ به چه کس باید گفت گل ترازوی خداست به چه کس باید گفت یک نفر هم شاید گاهی آواز خوشی می خواند از سر دلتنگی یا دم حادثه ها یک...
-
یادت نره دوست دارم...
شنبه 11 آبانماه سال 1387 20:30
یادت نره دوست دارم خیلی دلم تنگه برات دارو ندارمو بگیر مال خودت مال چشات خورشید و ور دارو بیا آفتابی شو به خاطرم قرارمون یادت نره دیر نکنی منتظرم قرارمون ساعت عشق کنار دلشوره زدن کنار دلواپسی و ترس یه وقت نیومدن عاشقمو عاشق تو از همه دیوونه ترم قرارمون یادت نره دیر نکنی منتظرم قرارمون کنار گل که سر به زیرعطر توست تو...
-
خواهی گریخت...
شنبه 11 آبانماه سال 1387 20:09
حدس می زنم که خواهی گریخت... التماست نمی کنم از پی ات نمی دوم اما صدایت را در من جا بگذار! می دانم که از من دل می کنی راهت را نمی بندم اما عطر موهای ات را در من جا بگذار! می دانم که از من جدا خواهی شد خیلی ویران نمی شوم از پا نمی افتم اما رنگت را در من جا بگذار! احساس می کنم تباه خواهی شد و من خیلی غمگین می شوم اما...
-
خنجر ظلم...
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1387 20:12
روزگاری آمدی شادم کنی از غم دنیا تو آزادم کنی آمدی و ماندی و خندان شدم فارغ از غم های این زندان شدم گفته بودی هستی و تا آخرش گفتم آری - کردم این را باورش یک شبی اما ندیدم روی تو من سراسیمه دویدم سوی تو آمدم ــــــ اما نبودی نازنین پیکرم افتاد و شد نقش زمین آه - رفتی بی من و تنها شدم در میان آسمان رسوا شدم رفتی وخورشید...
-
غربت ایام...
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1387 11:53
دلم ازغربت ایام گرفت دل من با گریه هاش پامی گرفت غصه ها از دوری تو،تو دلم جا می گرفت دل خالی من ،از عشق تومعنا می گرفت این روزا، روزای بی تو بودنه فصل بی عشقی وبی تو مردنه حالا من تنهای تنها تواین فصل قریب گم شدم تو خاطرات چند سال قدیم اون روزا که بودی در کنار من می نشستیمو میگفتیم که چکار کنیم برای هم حالا من میگم...
-
بالهای عشق ...
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1387 11:41
پرواز در هوای خیال تو دیدنیست حرفی بزن که موج صدایت شنیدنی ست شعر زلال جوشش احساس های من از موج دلنشین کلام تو چیدنیست یک قطره عشق کنج دلم را گرفته است این قطره هم به شوق نگاهت چکیدنیست خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی بار غمت ـ عزیز تر از جان ـ کشیدنیست من در فضای خلوت تو خیمه می زنم طعم صدای خلوت پاکت چشیدنی ست تا اوج ،...
-
نمی خواهم برگردی...
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1387 00:07
نمی خواهم برگردی! این را به همه گفته ام حتی به تو به خودم اما نمی دانم چرا هنوز برای آمدنت فال می گیرم! چرا هنوز پشت هزاران ترانه خاموش به انتظارت نشسته ام! تا تو را آرزو کنم! اما هنوز نمی خواهم برگردی می دانی که دروغ نمی گویم اگر هنوز تو را آرزو می کنم برای بی آرزو نبودن است و شاید هم آرزویی زیباتر از تو سراغ ندارم!...
-
به سیم آخر می زنم...
شنبه 4 آبانماه سال 1387 21:15
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق تقصیر چشمای تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق ؟ سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس عشقمو...
-
بی تو با تو...
شنبه 4 آبانماه سال 1387 21:08
اگه بی تو تنها گوشه ای نشستم تویی تو وجودم بی تو با تو هستم اگه سبز سبزم تو هجوم پاییز زره زره ی من از تو شده لبریز ای همیشه همدم واسه درد دلهام عطر تو همیشه جاری تو نفس هام ای که تار و پودم از یاد تو بی تو با منی ولی باز دوری مثل مهتاب بی تو با تو بودن شده شب و روزم بی تو ام و یادت با منه هنوزم تویی تو حرف هام تویی...
-
یاد کن مرا ...
شنبه 4 آبانماه سال 1387 19:47
تنها امید زندگی ام یاد کن مرا غمگین و دلشکسته شدم شاد کن مرا در این خزان زرد غزلهای ناب ویران شده بهار من آباد کن مرا در گیر و دار عشق تو چون کوه مانده ای کاهم اگر به چشم تو بر باد کن مرا عاصی شدم از این سکوت غم انگیز بی صدا بر بام شهر عاطفه فریاد کن مرا این آخرین کلام دلم با نگاه توست گاهی به احترام دلت یاد کن مرا
-
می تونی...
شنبه 4 آبانماه سال 1387 09:59
میتونم تو لحظههای بیکسیت، واسه تو مرحم تنهایی باشم میتونم با یه بغل یاس سفید، تو شبات عطر ترانه بپاشم میتونم از آسمون قصهها، واسه تو صد تا ستاره بچینم میتونم حتی اگه دلت نخواد، واسه تو روزی هزار بار بمیرم میتونم با یه سلام گرم تو، تا ابد زندگیمو آبی کنم میتونم رو شونههای مردونت، دردامو با هقهقم خالی کنم...
-
به عمد نبود...
جمعه 3 آبانماه سال 1387 21:36
گر دلت را شکستم به عمد نبود. دلم ، شکستن دلی را بلد نبود. نه عاشق بودم نه رسمش را میدانستم. من فقط تورا دیده بودم تورا میخواستم. شعرهایم قبل تو نور نداشت شور نداشت. ردیفهای شعر من لیاقت اینهمه نور نداشت. منت گذاشتی شبی مرا به قلب پاک خویش راه دادی. همانشب درونم نهیب زد مبادا روزی ترا بخواهم زیادی. دل ساده من خبرنداشت...